تعداد بازدید: 7158

رسالت دانشگاه در منظر امام خمینی

شناسه: 2245632
اخبار

در اندیشه اسلامی، همواره علم و علم آموزی با تهذیب و دینداری همراه بوده است و این، حکایت از تقدس فرایند تعلیم و تربیت دارد. تأکید مکرر قرآن بر تهذیب و تعلیم، دو رسالت بزرگ پیامبران، الگوی روشنی را فر ا روی کسانی می نهد که گام در راه پیامبرا ن می گذارند و رسالت آموزش و راهبری را بر دوش می کشند.

در نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران نیز که بر آموزه های دینی ابتناء یافته است، معلم، مربی و استاد از شأن و منزلتی ویژه برخوردارند. استاد علاوه بر انتقال دا نش، در شکل دهی به شخصیت آموزندگان علم نیز مؤثر است. او کارگزار فضیلت بخشی که خود مقدمه بینش و شناخت می باشد، محسوب می گردد. چنین شناختی مانع از بکارگیری علم در مقاصد غیر الهی می شود.

از سوی دیگر نیز بر آموزنده علم فرض است که در کنار هر گام برای تحصیل علم، یک  گام هم برای تحصیل اخلاق و تهذیب بردارد. (صحیفه امام،ج 2،ص 37)

در نوشتار حاضر به رسالت دانشگاهیان از منظر بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی(س) می پردازیم. بدین منظور جایگاه و اهمیت دانشگاه را مورد ارزیابی قرار می دهیم و متناسب با آن به نقش دانشگاهیان، اعم از اساتید و دانشجویان توجه می نماییم. (همان،ج 8،ص 61)

رسالت و وظایف دانشگاه

«دانشگاه مرکز سعادت و در مقابل، شقاوت یک ملت است. از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین شود . دانشگاه خوب یک ملت را سعادتمند می کند و دانشگاه غیر اسلامی، دانشگاه بد یک ملت را به عقب می زند.» (همان، ج 8، ص61)

این فراز از سخنان حضرت امام خمینی به خوبی اهمیت و جایگاه والای دانشگاه را نشان می دهد. متناسب با این جایگاه، امام خمینی رسالت و وظایفی را برای دانشگاه بیان می کند که از خلال سخنان ایشان قابل استخراج است. رسالت و وظایف دانشگاه از منظر امام خمینی در 3 مقوله جای می گیرد:

اول: انسان سازی، دوم: قطع وابستگی و استقلال کشور، سوم: حفظ و تداوم انقلاب اسلامی

در ادامه به توضیح و تبیین هر یک از مقوله های فوق می پردازیم.

اول: انسان سازی

قدر مسلم دانشگاه در کنار خانه و مدرسه، به عنوان مهد تر بیتی می توان متصور شد که محصولات آن به سبب پیوند وثیق با بخش های مختلف کشور باید از قابلیتی منحصر به فرد برخوردار باشد. ما انسان دانشگاهی می خواهیم، نه معلم و دانشجو. بنا به تعبیر امام خمینی: «دانشگاه باید انسان ایجاد کند و انسان بیرون بدهد از خودش .... انسان حاضر نمی شود که کشور خودش را تسلیم کند به غیر. انسان حاضر نمی شود که تحت ذلت برود و اسارت. آنها هم از انسان می ترسند. (همان، ج 13، ص 417)

دانشگاه انسان ساز بدون تردید نیازمند دو رکن انسان ساز استاد و دانشجو است. کارگزارانی که هر یک سهم ویژه ای در تحقق این رسالت دانشگاه دارند:

الف) اساتید دانشگاه و انسان سازی

حضرت امام ابتدا با خاطرنشان نمودن جایگاه مهم اساتید دانشگاه، به تبیین و تشریح وظایف آنان می پردازند. از منظر ایشان اساتید باید سایه انبیاء باشند و متناسب با آن مسئولیت نیز زیاد می گردد. مهمترین مسئولیت اساتید نیز انسان سازی است. (همان،ج 14 ،ص 292)

امام خمینی در جای دیگر می فرمایند:

«روحانیون با دانشگاهی یک مسیر دارند و مسئولیت این دو طایفه از همه طوایف دیگر بیشتر است. برای اینکه اگر چنانچه به شرایط عمل بشود انسان درست می شود» (همان، ج 7،ص 467)

با توجه به تعابیر فوق، انسان سازی را می توان مهمترین رسالت اساتید فرض کرد. اما به منظور تحقق این امر نیاز به برداشتن گام های دیگر به اقتضای فضا و شرایط موجود هستیم. انقلاب اسلامی ایران در شرایطی به پیروزی دست یافت که مردم جامعه اسیر و گرفتار عادات و خلق و خوی دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی بودند. لذا در بادی امر، اصلاح فکری جوانان و به ویژه دانشجویان ضروری می نمود. حضرت امام در اوایل پیروزی انقلاب در جمع وزیر و مسئولان وزارت بهداری و بهزیستی می فرمایند:

«ما الان جمعیتی هستیم که از حبس بیرون آمدیم، از آن حبس های طول پنجاه سال. حالا ما بیرون آمدیم .... لکن از این حبس که بیرون آمدیم، باز یک گرفتار ی های زیاد دیگری داریم که در رأس همه گرفتار ی ها، همین گرفتاری فکری اس ت ... این را باید اساتید دانشگاه، معلمین - آموزگارها- این را باید بچ ههای ما را از این انگل بودن و از این افکار بیرون بیاورند. (همان، ج 11، ص 181)

در رشد و توسعه آتی کشور هم «از بین بردن گرفتاری فکری» اصلاح فکری و به تعبیر امام مؤثر است. چرا که وابستگی فکری روشنفکران جامعه منجر به وابستگی کشور در حوزه عملی نیز می گردد. چنانکه تاریخ نیز شاهد بوده است، روشنفکران غرب زده نقش حلقه واسط میان استعمار و استبداد را بازی کرده اند. ملکم خان ها، تقی زاده ها و فروغی ها همواره توجیه گر حکومت استبدادی و حافظ منافع بیگانگان بوده اند. (علیجانی، ص 124)

در کنار این امر محیط های آموزشی نیز باید مصون از فساد و آلودگی باشند تا نهالی که بناست در آینده تبدیل به درختی ت نومند و پربار گردد و از ثمره آن، اعضای جامعه بهره مند شوند، از بستر رشد و بالندگی برخوردار گردد. امام خمینی بر این نکته تصریح دارند که:

«بر اساتید و معلمان متعهد است که با تمام توان و قدرت، در شناسایی عوامل فساد کوشش کنند و محیط های آموزشی و پرورشی را از لوث وجود آنان پاک نمایند.» (صحیفه امام،ج 15، ص 244)

بی شک با پیمودن مسیر یعنی توجه و التفات به جایگاه اساتید دانشگاه در تربیت دانشجو، اصلاح فکری و بازسازی محیط های آموزشی، افرادی متعهد و متخصص به جامعه تقدیم می گردد. در این راستا می توان به این فراز از سخنان بنیان گذار انقلاب اسلامی اکتفا کرد که:

«امیدوارم با کوشش اساتید و معلمین، وضع به صورتی درآید که فردی که دوره درسی اش تمام شد، فردی متعهد بارآمده، فردی که بداند برای کشورش خدمت کند و کاری به رضایت کشورهای بیگانه نداشته باشد» (صحیفه امام،ج 19 ،ص 222)

ب) دانشجویان و انسان سازی

یکی از انتظارات امام خمینی در بعد انسان سازی از دانشجویان، تزکیه نفس است. شاید بتوان این امر را بدین صورت تعبیر نمود که دانشجو با توجه به رسالتی که در جامعه بر عهده دارد، ضروری است در مرحله نخست درون را بنگرد و نفس خویش را مهار کند. گو این که نفس به اسب سرکشی می ماند که موجب هلاکت انسان می شود. لذاست که حضرت امام خطاب به دانشجویان می فرمایند: «کوشش کنید که هر قدمی که برای علم برمی دارید، برای عمل ظاهری و برای اعمال باطنی، ایجاد تقوی در خودتان، ایجاد استقامت، امانت در خودتان بکنید که وقتی از دانشگاه ان شاء ا... بیرون می آیید یک انسانی باشید که هم معلومات داشته باشید و هم امانت دار باشید.... نفس خود را مهار کرده باشید.» (همان، ج 9، ص 3)

همچنین ایشان با مخاطب قرار دادن دانشجویان جهت تقویت ایمان گوشزد می کنند که:

«کوشش کنید که در این دانشکده ها و دانشگاه ها که هستید، ایمان را در خودتان تقویت بکنید. ایمانی که هم در اینجا شما را شرافتمند می کند و هم در پیشگاه حق آبرو دارید و با آبرومندی وارد می شوید به حق تعالی (همان،ج 12 ،ص 403)

در این مقام، شناخت اصول اساسی اسلام که در رأس آن توحید و عدل و شناخت انبیایی بزرگ استضروری می نماید. (همان،ج 3،ص 326 )

قدر مسلم پس از کف نفس و تزکیه درون، مسئولیت دانشجویان نسبت به جامعه مطرح می گردد. امام خمینی در جایی، بیدارسازی خفتگان را خاطرنشان می کنند:

«بر شما جوانان روشنفکر است که از پای ننشینید تا خواب رفته ها را از این خواب مرگبار برانگیزانید و با فاش کردن خیانت ها و جنایت های استعمارگران و پیروان بی فرهنگ آنها غفلت زده ها را آگاه نمایید.» (همان، ج 2، ص 142)

همچنین ایشان در خصوص آگاه سازی ملت ها می فرمایند:

«بر شما جوانان ارزنده اسلام، که مایه امید مسلمین هستید، لازم می باشد که ملت ها را آگاه سازید و نقشه های شوم و خانمان سوز استعمارگران را برملا نمایید. (همان، ج 2، ص 439)

برخورد با منحرفین و اساتید منحرف، محور دیگر انتظارات حضرت امام خمینی از دانشجویان می باشد.

«اگر از استادان و دبیران و سران قوم، انحرافی از مقاصد ملی و دینی که سرنگونی رژیم پوسیده در رأس آن است، دیدید، شدیداً اعتراض کنید و راه ملت را که راه خداست به آنان پیشنهاد کنید و در صورتی که نپذیرفتند، از آنان احتراز کرده و صریحاً مقاصد منحرف آنان را برای مردم مظلوم شرح دهید.» (همان، ج 3، ص 484)

امام خمینی در جای دیگری می فرمایند:

دانشگاه که باز شده است، بدانند این جوان ها که دست ها ممکن است در کار باشد که باز مسائل را طور دیگری کنند و شماها را منحرف کنند . همان دفعه اولی که شما از یک استاد یا از یک دانشجو یک چیز انحرافی دیدید، همان دفعه اول گزارش بدهید تا جلویش گرفته شود.» (همان،ج 17 ،ص 156)

با این اوصاف، رئوس مقوله انسان سازی با رویکرد رسالت دانشجو، در قالب دو گام ایجابی و یک گام سلبی تعریف می شوند که عبارتند از تزکیه نفس، بیداری و آگاه سازی ملت ها و برخورد با منحرفین.

دوم: قطع وابستگی و استقلال کشور

شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» به وضوح گویای شأن و جایگاه استقلال در نظام جمهوری اسلامی است. دانشگاه نیز که بنا به تعبیر حضرت امام مبدأ همه تحولات است به طریق اولی باید از استقلال برخوردار باشد. بدین نحو پویایی و زایایی مورد انتظار تحقق می پذیرد. امام خمینی(س) با ملاحظه این مطلب می فرمایند:

«اگر دانشگاه ها درست نشود و مدرسه های ما هم درست نشود، امید اینکه یک جمهوری اسلامی ما پیدا کنیم نداریم . اگر این دو قشر تربیت شدند، به طوری که اسلام می خواهد، تربیت انسانی شدند، هم مملکت ما مصون می شود از تصرف شیاطین و روی چرخ خودش گردش می کند بدون وابستگی به خارج و بدون خیانت های داخلی و هم ترقیات حاصل می شود برای شما» (همان، ج 9، ص 3)

تأکید حضرت امام بر استقلال طلبی و قطع ریشه های وابستگی، بیانگر ماهیت ضد استعماری و سلطه ستیز نهضت اسلامی ایران است. ایشان عامل فروپاشی حکومت پهلوی را متکی نبودن آن به قدرت ملت و اتکا به بیگانگان می دانستند و با حکومت شاه از آن جهت به مبارزه برخاسته بودند که به بیگانگان و عوامل استعمار خارجی اجازه داده بود تا در امور مملکت اسلامی دخالت کنند. (دهشیری، ص 101)

متناسب با بخش پیشین، مقوله «قطع وابستگی و استقلال کشور» از منظر امام خمینی را در قالب انتظارات و رسالت اساتید و دانشجویان مورد بررسی قرار می دهیم.

الف) اساتید دانشگاه و قطع وابستگی و استقلال کشور

اصلاح فرهنگ و استقلال فرهنگی از دید بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حرکتی بنیادی و اساسی محسوب می شود. ایشان در این باره تأکید می کنند که:

«ملت عزیز ایران و سایر کشورهای مستضعف جهان اگر بخواهند از دام های شیطنت آمیز قدرت های بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند، چاره ای جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند، و این میسر نیست جز با دست اساتید و معلمان متعهدی که در دبستانها تا دانشگا هها راه یافته اند.» (صحیفه امام، ج 15، ص 445)

امام خمینی طی پیامی به مناسبت بازگشایی مدارس و دانشگاه ها خطاب به اساتید، دانشجویان و دانش آموزان می فرمایند:

«بزرگترین فاجعه برای ملت ما این وابستگی فکری است که گمان می کنند همه چیز از غرب است و ما در همه ابعاد فقیر هستیم و باید از خ ارج وارد کنیم. شما استادان و فرهنگیان و دانشجویان دانشگاه ها و دانشسراها و نویسندگان و روشنفکران و دانشمندان معظم باید کوشش کنید و مغزها را از این وابستگی فکری شستشو دهید و با این خدمت بزرگ و ارزنده، ملت و کشورخود را نجات دهید.» (همان، ج 10، ص 79)

در ادامه مسیر، اساتید موظفند فضای یأس و ناامیدی در دانشگاه ها را از بین ببرند و با ایجاد فضایی پرنشاط، چشم انداز مناسبی را برای ایفای نقش مستقل دانشجویان ترسیم نمایند.

امروز بر دانشمندان بزرگ و مبلغان اسلامی واجب است هرچه سریع تر به این امر حیاتی اقدام کرده، ناامیدی را از دل های خود و از دل های طلاب و دانشجویان و ... دور کنند و بدانند که ناامیدی، سرچشمه سستی و مانع اصلی رسیدن به حق است.» (کتاب البیع، ص 56)

در تکمیل این اقدام، اساتید باید به ایجاد خودباوری در دانشجویان همت گمارند:

«شماهایی که در دانشگاه هستید و دانشمند هستید و متفکر هستید، این جوان های ما را یکجوری بار بیاورید که خودشان بفهمند که خودشان یک چیزی اند.» (همان، ج 12، ص 25)

در واقع موارد مذکور را در راستای نیل به استقلال فکری دانشجویان باید تصور کرد و این خود زمینه را برای قطع وابستگی و استقلال کشور فراهم خواه د آورد. البته حضرت امام این استقلال فکری و تعهد را در کنار تخصص مد نظر قرار می دهند:

ما می خواهیم که اگر بیماری پیدا شد، اینطور نباشد که بگویند حتماً بروید به انگلستان، حتماً بروید به آمریکا. ما می خواهیم که همانطوری که یک آمریکایی اگر مریض شد به ایران نمی آید و یک انگلیسی اگر مریض شد به ایران نمی آید، یک ایرانی هم اگر مریض شد، جای دیگر نرود. ما یک همچون تخصصی می خواهیم که جوری بار بیاورد کشور را و جوان هایی که در رأس امور کشور هستند که این مغزهایشان وابسته نباشد و فکری جز اسلام و ایران در سرشان نباشد.» (همان، ج 14، ص 360)

ب) دانشجویان و قطع وابستگی و استقلال کشور

مهمترین قدم دانشجویان برای رهایی از وابستگی به شرق و غرب بنا به باور امام خمینی(س) خودیابی و خودباوری است. ایشان در این رابطه می فرمایند:

«شما دانشجویان عزیز، خودتان درصدد این باشید که از غرب زدگی بیرون بیایید. این گمشده خودتان را پیدا کنید. گمشده شما خودتان هستید ... شما باید مقاومت کنید. شمایی که می خواهید مستقل باشید، می خواهید آزاد باشید، می خواهید خودتان سرپای خودتان ایستاده باشید، باید همه قشرها در این مملکت، همه قشرها بنابراین بگذارند که خودشان باشند.» (همان، ج 12، ص 7)

بنابراین می توان بدین نتیجه رسید که استقلال طلبی متناسب با شأن دانشگاهیان دارای دو بعد سلبی و ایجابی است. استقلال سلبی همانا استعمار زدایی است که زمینه ساز تحقق حکومت نه شرقی، نه غربی محسوب می گردد و استقلال ایجابی در چارچوب خودکفایی سیاسی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی و فکری تعریف می شود. (دهشیری، ص 51-52)

سوم: حفظ و تداوم انقلاب اسلامی

اگر وقوع انقلاب اسلامی ایران را امری ضروری برای تحقق و اجرای دین خدا در میان مردم بدانیم، حفظ و تداوم انقلاب از اوجب واجبات محسوب می شود. بدون تردید، دانشگاه نیز باید سهم خود را در استمرار این حرکت ایفا نماید:

«من امیدوارم که دانشگاه ما یک تبدل معنوی پیدا بکند... آن چیزی که لازم است این است که شما که در دانشگاه هستید، شما که تماس با جوان ها دارید، این معنا را تذکر بدهید که این تحولی که رمز پیروزی شما بود و شما را تا اینجا رساند و این سد بزرگ شیطانی را شکستید، این تحول و این نهضت را به این معنا که هست، حفظش کنید.» (صحیفه امام، ج10، ص 414- 412)

دانشگاه و حفظ و تداوم انقلاب اسلامی را می توان از دو منظر به نظاره نشست:

الف) اساتید و حفظ و تداوم انقلاب اسلامی

حضرت امام خمینی، مسئولیت اساتید دانشگاه در قبال حفظ دین و کشور را اینگونه بیان می کنند:

«اگر علاقه دارید به اینکه کشور شما، دین شما محفوظ بماند، این محفوظیت کلیدش دست شماست.» (همان، ج10، ص 439)

امام(س) از اساتید دانشگاه می خواهند که از طریق هدایت دانشجویان و تربیت صحیح آنان یاری گر نهضت اسلامی باشند:

«امیدوارم که جوا ن های ما، اساتید ما، اساتی د دانشگاه ما و ... متوجه بشوند که غفلت ها شده است... باید دست به دست هم بدهیم، نویسنده کمک کند به این نهضت، گوینده کمک کند به این نهضت.» (همان، ج 10، ص 439)

بر این مبنا، حفظ و تداوم انقلاب اسلامی منوط به حضور مؤثر و متعهدانه اساتید در دانشگاه ها است.

«اساتید بدانند که اگر دانشگاه را بسازند، کشورشان را بیمه کرده اند تا آخر.» (همان، ج 12، ص 509)

ب) دانشجویان و حفظ و تداوم انقلاب اسلامی

بخشی از وظیفه حفظ و تداوم انقلاب اسلامی نیز بر عهده دانشجویان است. امام خمینی(س) در جمع دانشجویان می فرمایند:

«شما جوانان دانشجو و جوانان عزیزی که از هر جا آمده اید، امید این ملت هستید که باید این راهی را که فرا راه شما گذاشته شده است به آخر برسانید و این نهضتی را که در راه او آن همه جانفشانی شده است، ادامه بدهید.» (همان، ج 14، ص 1)

همچنین در جایگاهی دیگر حضرت امام بر زنده نگه داشتن شعار اسلام پافشاری می کنند:

«باید طلاب و دانشجویان عزیز و شجاع سراسر ایران از هر فرصت استفاده کرده و شعار ضد شاهی را که شعار اسلام است زنده نگه دارند.» (همان، ج 3، ص 443)

با توجه به موارد فوق می توان بدین ارزیابی دست یافت که دانشگاهیان یکی از مهمترین کارگزاران حفظ و تداوم انقلاب اسلامی محسوب می شوند.

دانشگاه اسلامی دانشگاه تمدن ساز

با نگاهی به آراء و اندیشه های حضرت امام خمینی درباره تمدن، آشکار می گردد که تمدن باید تمدن الهی و اسلامی باشد. ایشان می فرمایند:

«همه با هم، همه با هم به جلو برویم. همه با هم به [سوی] یک تمدن صحیح نه تمدن محمدرضایی. تمدن الهی، تمدن رسول اللهی، آن که همه اقشارش را، سیاه و سفیدش را هیچ فرق نمی گذارد مگر اینکه به تقوا.» (همان، ج 6، ص 343)

امام با اشاره به گذشته، تمدن مسلمین را تمدن برتر می دانند و معتقدند:

«تمدن آنها (مسلمین) فوق تمدن ها بود، معنویات آنها بالاترین معنویات بود، رجال آنها برجسته ترین رجال بود ... سیطره حکومتشان بر دنیا غالب شده بود . دیدند که با این سیطره، با این وحدت دول اسلامی، نمی شود تحمیل کرد چیزهایی را که آنها می خواهند؛ درصدد چاره برآمدند؛ چاره این بود که بین ممالک اسلامی تفرقه بیندارند.» (همان، ج 1،ص 374-375)

بدین ترتیب ضرورت احیاء تفکر دینی و مظاهر تمدن اسلامی هویدا می شود. در این خصوص نخبگان سیاسی و فکری به طور کلی سه شیوه را در پیش می گیرند. عده ای راه چاره را پیروی از تمدن غرب و تقلید جوامع اسلامی از تجربه غربی ها در ابعاد مختلف توسعه می دانند. این نامید. گروهی دیگر که تعلق خاطر و تعهد بیشتری به «راهبرد نوگرایی» خط مشی را می توان را در پیش می گیرند که مبتنی بر آن تمام «راهبرد مقاومت حفاظتی» ارزش ها، عقاید و سنن دارند مظاهر پیشرفت و تمدن غرب را انکار می کنند.

در مقابل این دو گروه، دسته سوم، درباره غرب و دستاوردهای آن، رهیافتی گزینشی دارند. این گروه غرب را تمدنی با جنبه های مثبت و منفی می دانند. برای آنها شناخت دقیق و عمیق جنبه های تمدن غرب ضروری است. از سوی دیگر آنان اسلام را تمدنی با دستاوردهای جدید فرهنگی می دانند و خواستار ظهور اسلام همچون جنبش اجتماعی سیاسی هستند و نیز در پی بازگشت به پیام اولیه اسلام می باشند. این طرز تفکر را می توان مبتنی بر راهبرد تجدید حیات اسلام دانست. (ظهیری نژاد، ص 56-59)

شیوه حرکت امام در قالب اندیشه اخیر قابل تبیین است. ایشان با صراحت می فرمایند:

«ما همه مظاهر و تمدن را با آغوش باز قبول داریم، لکن اینهایی که اینها دارند مظاهر تمدن نیست. این همه آدمکشی مظاهر تمدن است؟ این حکومت نظامی مظاهر تمدن است.» (صحیفه امام، ج 3، ص 506)

همچنین حضرت امام خاطرنشان می سازند که:

«حکومت اسلامی اگر چنانچه تأسیس بشود، نمی خواهد که آثار تمدن را از بین ببرد، با دانشگاه مخالف نیست، با علم مخالف نیست، احادیث ما از علم آنقدر تعریف می کنند، از عالم آنقدر تعریف می کنند، ... با این نحو علمی که شما دارید ما مخالفیم. با این نحو تربیت و تعلیمی که شما می خواهید ما را تربیت کنید، با این ما مخالفیم. با آن مظاهر تمدن که بچه ها ما را فاسد می کند... ما با آن مخالفیم؛ نه اینکه ما مخالفیم با اصل تمدن و می خواهیم مردم را برگردانیم به زمان کذا.» (همان، ج 5، ص 264)

مسلماً تمدن اسلامی مورد نظر امام خمینی برخوردار از این ارکان اسلامی است که یکی از آنها دانشگاه اسلامی می باشد.

فرجام

در مقام جمع بندی می توان عنوان کرد که حضرت امام خمینی با ملاحظه شأن و جایگاه خطیر دانشگاه، نقش و رسالت دانشگاهیان را گوشزد می نمایند. در این نوشتار سعی شد با توجه به رسالت دانشگاه در سه مقوله «انسان سازی»، «قطع وابستگی و استقلال کشور» و «حفظ و تداوم انقلاب اسلامی» وظایف اساتید و دانشجویان تبیین و تشریح گردد. با ابتناء بر موارد مذکور، اساتید وارث انبیاء محسوب می شوند و باید آموزش را همراه با اشاعه تقوا انجام دهند. دانشجویان نیز با تزکیه نفس و تقویت ایمان خویش، به بیداری و آگاه سازی ملت ها بپردازند. قطع وابستگی و استقلال کشور هم در گرو تربیت متخصصین مستقل و خودباور است. در نهایت امر نیز اساتید و دانشجویان متعهد و متخصص هستند که تداومبخش انقلاب اسلامی ایران می باشند.

منابع و مأخذ:

1. احمدی فشارکی، حسن علی، دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی(س)- تبیان موضوعی (دفتر چهاردهم)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1383

2. خمینی، روح الله، کتاب البیع، تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1365

3. -------------، صحیفه امام (مجموعه 22 جلدی)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1379

4. دهشیری، محمدرضا، درآمدی بر نظریه سیاسی امام خمینی(س)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، ص 101

5. مهناز ظهیری نژاد، مناسبات امام خمینی با حرکت ها و مبارزان اسلامی (در سال های 1357- 1343)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 59-58

6. علیجانی، نعمت اله، موانع توسعه سیاسی ایران از دیدگاه امام خمینی، تهران: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1383، ص 124

7. معینی، فائزه، دانشگاه تمدن ساز اسلامی ایرانی در آینه آرا و اندیشه های امام و رهبری، تهران: دفتر برنامه ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، 1387

* فصلنامه حضور، شماره 73، تابستان 1389، ص 141-154

تعداد بازدید: 7158

رسالت دانشگاه در منظر امام خمینی

شناسه: 2245632
اخبار

در اندیشه اسلامی، همواره علم و علم آموزی با تهذیب و دینداری همراه بوده است و این، حکایت از تقدس فرایند تعلیم و تربیت دارد. تأکید مکرر قرآن بر تهذیب و تعلیم، دو رسالت بزرگ پیامبران، الگوی روشنی را فر ا روی کسانی می نهد که گام در راه پیامبرا ن می گذارند و رسالت آموزش و راهبری را بر دوش می کشند.

در نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران نیز که بر آموزه های دینی ابتناء یافته است، معلم، مربی و استاد از شأن و منزلتی ویژه برخوردارند. استاد علاوه بر انتقال دا نش، در شکل دهی به شخصیت آموزندگان علم نیز مؤثر است. او کارگزار فضیلت بخشی که خود مقدمه بینش و شناخت می باشد، محسوب می گردد. چنین شناختی مانع از بکارگیری علم در مقاصد غیر الهی می شود.

از سوی دیگر نیز بر آموزنده علم فرض است که در کنار هر گام برای تحصیل علم، یک  گام هم برای تحصیل اخلاق و تهذیب بردارد. (صحیفه امام،ج 2،ص 37)

در نوشتار حاضر به رسالت دانشگاهیان از منظر بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی(س) می پردازیم. بدین منظور جایگاه و اهمیت دانشگاه را مورد ارزیابی قرار می دهیم و متناسب با آن به نقش دانشگاهیان، اعم از اساتید و دانشجویان توجه می نماییم. (همان،ج 8،ص 61)

رسالت و وظایف دانشگاه

«دانشگاه مرکز سعادت و در مقابل، شقاوت یک ملت است. از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین شود . دانشگاه خوب یک ملت را سعادتمند می کند و دانشگاه غیر اسلامی، دانشگاه بد یک ملت را به عقب می زند.» (همان، ج 8، ص61)

این فراز از سخنان حضرت امام خمینی به خوبی اهمیت و جایگاه والای دانشگاه را نشان می دهد. متناسب با این جایگاه، امام خمینی رسالت و وظایفی را برای دانشگاه بیان می کند که از خلال سخنان ایشان قابل استخراج است. رسالت و وظایف دانشگاه از منظر امام خمینی در 3 مقوله جای می گیرد:

اول: انسان سازی، دوم: قطع وابستگی و استقلال کشور، سوم: حفظ و تداوم انقلاب اسلامی

در ادامه به توضیح و تبیین هر یک از مقوله های فوق می پردازیم.

اول: انسان سازی

قدر مسلم دانشگاه در کنار خانه و مدرسه، به عنوان مهد تر بیتی می توان متصور شد که محصولات آن به سبب پیوند وثیق با بخش های مختلف کشور باید از قابلیتی منحصر به فرد برخوردار باشد. ما انسان دانشگاهی می خواهیم، نه معلم و دانشجو. بنا به تعبیر امام خمینی: «دانشگاه باید انسان ایجاد کند و انسان بیرون بدهد از خودش .... انسان حاضر نمی شود که کشور خودش را تسلیم کند به غیر. انسان حاضر نمی شود که تحت ذلت برود و اسارت. آنها هم از انسان می ترسند. (همان، ج 13، ص 417)

دانشگاه انسان ساز بدون تردید نیازمند دو رکن انسان ساز استاد و دانشجو است. کارگزارانی که هر یک سهم ویژه ای در تحقق این رسالت دانشگاه دارند:

الف) اساتید دانشگاه و انسان سازی

حضرت امام ابتدا با خاطرنشان نمودن جایگاه مهم اساتید دانشگاه، به تبیین و تشریح وظایف آنان می پردازند. از منظر ایشان اساتید باید سایه انبیاء باشند و متناسب با آن مسئولیت نیز زیاد می گردد. مهمترین مسئولیت اساتید نیز انسان سازی است. (همان،ج 14 ،ص 292)

امام خمینی در جای دیگر می فرمایند:

«روحانیون با دانشگاهی یک مسیر دارند و مسئولیت این دو طایفه از همه طوایف دیگر بیشتر است. برای اینکه اگر چنانچه به شرایط عمل بشود انسان درست می شود» (همان، ج 7،ص 467)

با توجه به تعابیر فوق، انسان سازی را می توان مهمترین رسالت اساتید فرض کرد. اما به منظور تحقق این امر نیاز به برداشتن گام های دیگر به اقتضای فضا و شرایط موجود هستیم. انقلاب اسلامی ایران در شرایطی به پیروزی دست یافت که مردم جامعه اسیر و گرفتار عادات و خلق و خوی دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی بودند. لذا در بادی امر، اصلاح فکری جوانان و به ویژه دانشجویان ضروری می نمود. حضرت امام در اوایل پیروزی انقلاب در جمع وزیر و مسئولان وزارت بهداری و بهزیستی می فرمایند:

«ما الان جمعیتی هستیم که از حبس بیرون آمدیم، از آن حبس های طول پنجاه سال. حالا ما بیرون آمدیم .... لکن از این حبس که بیرون آمدیم، باز یک گرفتار ی های زیاد دیگری داریم که در رأس همه گرفتار ی ها، همین گرفتاری فکری اس ت ... این را باید اساتید دانشگاه، معلمین - آموزگارها- این را باید بچ ههای ما را از این انگل بودن و از این افکار بیرون بیاورند. (همان، ج 11، ص 181)

در رشد و توسعه آتی کشور هم «از بین بردن گرفتاری فکری» اصلاح فکری و به تعبیر امام مؤثر است. چرا که وابستگی فکری روشنفکران جامعه منجر به وابستگی کشور در حوزه عملی نیز می گردد. چنانکه تاریخ نیز شاهد بوده است، روشنفکران غرب زده نقش حلقه واسط میان استعمار و استبداد را بازی کرده اند. ملکم خان ها، تقی زاده ها و فروغی ها همواره توجیه گر حکومت استبدادی و حافظ منافع بیگانگان بوده اند. (علیجانی، ص 124)

در کنار این امر محیط های آموزشی نیز باید مصون از فساد و آلودگی باشند تا نهالی که بناست در آینده تبدیل به درختی ت نومند و پربار گردد و از ثمره آن، اعضای جامعه بهره مند شوند، از بستر رشد و بالندگی برخوردار گردد. امام خمینی بر این نکته تصریح دارند که:

«بر اساتید و معلمان متعهد است که با تمام توان و قدرت، در شناسایی عوامل فساد کوشش کنند و محیط های آموزشی و پرورشی را از لوث وجود آنان پاک نمایند.» (صحیفه امام،ج 15، ص 244)

بی شک با پیمودن مسیر یعنی توجه و التفات به جایگاه اساتید دانشگاه در تربیت دانشجو، اصلاح فکری و بازسازی محیط های آموزشی، افرادی متعهد و متخصص به جامعه تقدیم می گردد. در این راستا می توان به این فراز از سخنان بنیان گذار انقلاب اسلامی اکتفا کرد که:

«امیدوارم با کوشش اساتید و معلمین، وضع به صورتی درآید که فردی که دوره درسی اش تمام شد، فردی متعهد بارآمده، فردی که بداند برای کشورش خدمت کند و کاری به رضایت کشورهای بیگانه نداشته باشد» (صحیفه امام،ج 19 ،ص 222)

ب) دانشجویان و انسان سازی

یکی از انتظارات امام خمینی در بعد انسان سازی از دانشجویان، تزکیه نفس است. شاید بتوان این امر را بدین صورت تعبیر نمود که دانشجو با توجه به رسالتی که در جامعه بر عهده دارد، ضروری است در مرحله نخست درون را بنگرد و نفس خویش را مهار کند. گو این که نفس به اسب سرکشی می ماند که موجب هلاکت انسان می شود. لذاست که حضرت امام خطاب به دانشجویان می فرمایند: «کوشش کنید که هر قدمی که برای علم برمی دارید، برای عمل ظاهری و برای اعمال باطنی، ایجاد تقوی در خودتان، ایجاد استقامت، امانت در خودتان بکنید که وقتی از دانشگاه ان شاء ا... بیرون می آیید یک انسانی باشید که هم معلومات داشته باشید و هم امانت دار باشید.... نفس خود را مهار کرده باشید.» (همان، ج 9، ص 3)

همچنین ایشان با مخاطب قرار دادن دانشجویان جهت تقویت ایمان گوشزد می کنند که:

«کوشش کنید که در این دانشکده ها و دانشگاه ها که هستید، ایمان را در خودتان تقویت بکنید. ایمانی که هم در اینجا شما را شرافتمند می کند و هم در پیشگاه حق آبرو دارید و با آبرومندی وارد می شوید به حق تعالی (همان،ج 12 ،ص 403)

در این مقام، شناخت اصول اساسی اسلام که در رأس آن توحید و عدل و شناخت انبیایی بزرگ استضروری می نماید. (همان،ج 3،ص 326 )

قدر مسلم پس از کف نفس و تزکیه درون، مسئولیت دانشجویان نسبت به جامعه مطرح می گردد. امام خمینی در جایی، بیدارسازی خفتگان را خاطرنشان می کنند:

«بر شما جوانان روشنفکر است که از پای ننشینید تا خواب رفته ها را از این خواب مرگبار برانگیزانید و با فاش کردن خیانت ها و جنایت های استعمارگران و پیروان بی فرهنگ آنها غفلت زده ها را آگاه نمایید.» (همان، ج 2، ص 142)

همچنین ایشان در خصوص آگاه سازی ملت ها می فرمایند:

«بر شما جوانان ارزنده اسلام، که مایه امید مسلمین هستید، لازم می باشد که ملت ها را آگاه سازید و نقشه های شوم و خانمان سوز استعمارگران را برملا نمایید. (همان، ج 2، ص 439)

برخورد با منحرفین و اساتید منحرف، محور دیگر انتظارات حضرت امام خمینی از دانشجویان می باشد.

«اگر از استادان و دبیران و سران قوم، انحرافی از مقاصد ملی و دینی که سرنگونی رژیم پوسیده در رأس آن است، دیدید، شدیداً اعتراض کنید و راه ملت را که راه خداست به آنان پیشنهاد کنید و در صورتی که نپذیرفتند، از آنان احتراز کرده و صریحاً مقاصد منحرف آنان را برای مردم مظلوم شرح دهید.» (همان، ج 3، ص 484)

امام خمینی در جای دیگری می فرمایند:

دانشگاه که باز شده است، بدانند این جوان ها که دست ها ممکن است در کار باشد که باز مسائل را طور دیگری کنند و شماها را منحرف کنند . همان دفعه اولی که شما از یک استاد یا از یک دانشجو یک چیز انحرافی دیدید، همان دفعه اول گزارش بدهید تا جلویش گرفته شود.» (همان،ج 17 ،ص 156)

با این اوصاف، رئوس مقوله انسان سازی با رویکرد رسالت دانشجو، در قالب دو گام ایجابی و یک گام سلبی تعریف می شوند که عبارتند از تزکیه نفس، بیداری و آگاه سازی ملت ها و برخورد با منحرفین.

دوم: قطع وابستگی و استقلال کشور

شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» به وضوح گویای شأن و جایگاه استقلال در نظام جمهوری اسلامی است. دانشگاه نیز که بنا به تعبیر حضرت امام مبدأ همه تحولات است به طریق اولی باید از استقلال برخوردار باشد. بدین نحو پویایی و زایایی مورد انتظار تحقق می پذیرد. امام خمینی(س) با ملاحظه این مطلب می فرمایند:

«اگر دانشگاه ها درست نشود و مدرسه های ما هم درست نشود، امید اینکه یک جمهوری اسلامی ما پیدا کنیم نداریم . اگر این دو قشر تربیت شدند، به طوری که اسلام می خواهد، تربیت انسانی شدند، هم مملکت ما مصون می شود از تصرف شیاطین و روی چرخ خودش گردش می کند بدون وابستگی به خارج و بدون خیانت های داخلی و هم ترقیات حاصل می شود برای شما» (همان، ج 9، ص 3)

تأکید حضرت امام بر استقلال طلبی و قطع ریشه های وابستگی، بیانگر ماهیت ضد استعماری و سلطه ستیز نهضت اسلامی ایران است. ایشان عامل فروپاشی حکومت پهلوی را متکی نبودن آن به قدرت ملت و اتکا به بیگانگان می دانستند و با حکومت شاه از آن جهت به مبارزه برخاسته بودند که به بیگانگان و عوامل استعمار خارجی اجازه داده بود تا در امور مملکت اسلامی دخالت کنند. (دهشیری، ص 101)

متناسب با بخش پیشین، مقوله «قطع وابستگی و استقلال کشور» از منظر امام خمینی را در قالب انتظارات و رسالت اساتید و دانشجویان مورد بررسی قرار می دهیم.

الف) اساتید دانشگاه و قطع وابستگی و استقلال کشور

اصلاح فرهنگ و استقلال فرهنگی از دید بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حرکتی بنیادی و اساسی محسوب می شود. ایشان در این باره تأکید می کنند که:

«ملت عزیز ایران و سایر کشورهای مستضعف جهان اگر بخواهند از دام های شیطنت آمیز قدرت های بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند، چاره ای جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند، و این میسر نیست جز با دست اساتید و معلمان متعهدی که در دبستانها تا دانشگا هها راه یافته اند.» (صحیفه امام، ج 15، ص 445)

امام خمینی طی پیامی به مناسبت بازگشایی مدارس و دانشگاه ها خطاب به اساتید، دانشجویان و دانش آموزان می فرمایند:

«بزرگترین فاجعه برای ملت ما این وابستگی فکری است که گمان می کنند همه چیز از غرب است و ما در همه ابعاد فقیر هستیم و باید از خ ارج وارد کنیم. شما استادان و فرهنگیان و دانشجویان دانشگاه ها و دانشسراها و نویسندگان و روشنفکران و دانشمندان معظم باید کوشش کنید و مغزها را از این وابستگی فکری شستشو دهید و با این خدمت بزرگ و ارزنده، ملت و کشورخود را نجات دهید.» (همان، ج 10، ص 79)

در ادامه مسیر، اساتید موظفند فضای یأس و ناامیدی در دانشگاه ها را از بین ببرند و با ایجاد فضایی پرنشاط، چشم انداز مناسبی را برای ایفای نقش مستقل دانشجویان ترسیم نمایند.

امروز بر دانشمندان بزرگ و مبلغان اسلامی واجب است هرچه سریع تر به این امر حیاتی اقدام کرده، ناامیدی را از دل های خود و از دل های طلاب و دانشجویان و ... دور کنند و بدانند که ناامیدی، سرچشمه سستی و مانع اصلی رسیدن به حق است.» (کتاب البیع، ص 56)

در تکمیل این اقدام، اساتید باید به ایجاد خودباوری در دانشجویان همت گمارند:

«شماهایی که در دانشگاه هستید و دانشمند هستید و متفکر هستید، این جوان های ما را یکجوری بار بیاورید که خودشان بفهمند که خودشان یک چیزی اند.» (همان، ج 12، ص 25)

در واقع موارد مذکور را در راستای نیل به استقلال فکری دانشجویان باید تصور کرد و این خود زمینه را برای قطع وابستگی و استقلال کشور فراهم خواه د آورد. البته حضرت امام این استقلال فکری و تعهد را در کنار تخصص مد نظر قرار می دهند:

ما می خواهیم که اگر بیماری پیدا شد، اینطور نباشد که بگویند حتماً بروید به انگلستان، حتماً بروید به آمریکا. ما می خواهیم که همانطوری که یک آمریکایی اگر مریض شد به ایران نمی آید و یک انگلیسی اگر مریض شد به ایران نمی آید، یک ایرانی هم اگر مریض شد، جای دیگر نرود. ما یک همچون تخصصی می خواهیم که جوری بار بیاورد کشور را و جوان هایی که در رأس امور کشور هستند که این مغزهایشان وابسته نباشد و فکری جز اسلام و ایران در سرشان نباشد.» (همان، ج 14، ص 360)

ب) دانشجویان و قطع وابستگی و استقلال کشور

مهمترین قدم دانشجویان برای رهایی از وابستگی به شرق و غرب بنا به باور امام خمینی(س) خودیابی و خودباوری است. ایشان در این رابطه می فرمایند:

«شما دانشجویان عزیز، خودتان درصدد این باشید که از غرب زدگی بیرون بیایید. این گمشده خودتان را پیدا کنید. گمشده شما خودتان هستید ... شما باید مقاومت کنید. شمایی که می خواهید مستقل باشید، می خواهید آزاد باشید، می خواهید خودتان سرپای خودتان ایستاده باشید، باید همه قشرها در این مملکت، همه قشرها بنابراین بگذارند که خودشان باشند.» (همان، ج 12، ص 7)

بنابراین می توان بدین نتیجه رسید که استقلال طلبی متناسب با شأن دانشگاهیان دارای دو بعد سلبی و ایجابی است. استقلال سلبی همانا استعمار زدایی است که زمینه ساز تحقق حکومت نه شرقی، نه غربی محسوب می گردد و استقلال ایجابی در چارچوب خودکفایی سیاسی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی و فکری تعریف می شود. (دهشیری، ص 51-52)

سوم: حفظ و تداوم انقلاب اسلامی

اگر وقوع انقلاب اسلامی ایران را امری ضروری برای تحقق و اجرای دین خدا در میان مردم بدانیم، حفظ و تداوم انقلاب از اوجب واجبات محسوب می شود. بدون تردید، دانشگاه نیز باید سهم خود را در استمرار این حرکت ایفا نماید:

«من امیدوارم که دانشگاه ما یک تبدل معنوی پیدا بکند... آن چیزی که لازم است این است که شما که در دانشگاه هستید، شما که تماس با جوان ها دارید، این معنا را تذکر بدهید که این تحولی که رمز پیروزی شما بود و شما را تا اینجا رساند و این سد بزرگ شیطانی را شکستید، این تحول و این نهضت را به این معنا که هست، حفظش کنید.» (صحیفه امام، ج10، ص 414- 412)

دانشگاه و حفظ و تداوم انقلاب اسلامی را می توان از دو منظر به نظاره نشست:

الف) اساتید و حفظ و تداوم انقلاب اسلامی

حضرت امام خمینی، مسئولیت اساتید دانشگاه در قبال حفظ دین و کشور را اینگونه بیان می کنند:

«اگر علاقه دارید به اینکه کشور شما، دین شما محفوظ بماند، این محفوظیت کلیدش دست شماست.» (همان، ج10، ص 439)

امام(س) از اساتید دانشگاه می خواهند که از طریق هدایت دانشجویان و تربیت صحیح آنان یاری گر نهضت اسلامی باشند:

«امیدوارم که جوا ن های ما، اساتید ما، اساتی د دانشگاه ما و ... متوجه بشوند که غفلت ها شده است... باید دست به دست هم بدهیم، نویسنده کمک کند به این نهضت، گوینده کمک کند به این نهضت.» (همان، ج 10، ص 439)

بر این مبنا، حفظ و تداوم انقلاب اسلامی منوط به حضور مؤثر و متعهدانه اساتید در دانشگاه ها است.

«اساتید بدانند که اگر دانشگاه را بسازند، کشورشان را بیمه کرده اند تا آخر.» (همان، ج 12، ص 509)

ب) دانشجویان و حفظ و تداوم انقلاب اسلامی

بخشی از وظیفه حفظ و تداوم انقلاب اسلامی نیز بر عهده دانشجویان است. امام خمینی(س) در جمع دانشجویان می فرمایند:

«شما جوانان دانشجو و جوانان عزیزی که از هر جا آمده اید، امید این ملت هستید که باید این راهی را که فرا راه شما گذاشته شده است به آخر برسانید و این نهضتی را که در راه او آن همه جانفشانی شده است، ادامه بدهید.» (همان، ج 14، ص 1)

همچنین در جایگاهی دیگر حضرت امام بر زنده نگه داشتن شعار اسلام پافشاری می کنند:

«باید طلاب و دانشجویان عزیز و شجاع سراسر ایران از هر فرصت استفاده کرده و شعار ضد شاهی را که شعار اسلام است زنده نگه دارند.» (همان، ج 3، ص 443)

با توجه به موارد فوق می توان بدین ارزیابی دست یافت که دانشگاهیان یکی از مهمترین کارگزاران حفظ و تداوم انقلاب اسلامی محسوب می شوند.

دانشگاه اسلامی دانشگاه تمدن ساز

با نگاهی به آراء و اندیشه های حضرت امام خمینی درباره تمدن، آشکار می گردد که تمدن باید تمدن الهی و اسلامی باشد. ایشان می فرمایند:

«همه با هم، همه با هم به جلو برویم. همه با هم به [سوی] یک تمدن صحیح نه تمدن محمدرضایی. تمدن الهی، تمدن رسول اللهی، آن که همه اقشارش را، سیاه و سفیدش را هیچ فرق نمی گذارد مگر اینکه به تقوا.» (همان، ج 6، ص 343)

امام با اشاره به گذشته، تمدن مسلمین را تمدن برتر می دانند و معتقدند:

«تمدن آنها (مسلمین) فوق تمدن ها بود، معنویات آنها بالاترین معنویات بود، رجال آنها برجسته ترین رجال بود ... سیطره حکومتشان بر دنیا غالب شده بود . دیدند که با این سیطره، با این وحدت دول اسلامی، نمی شود تحمیل کرد چیزهایی را که آنها می خواهند؛ درصدد چاره برآمدند؛ چاره این بود که بین ممالک اسلامی تفرقه بیندارند.» (همان، ج 1،ص 374-375)

بدین ترتیب ضرورت احیاء تفکر دینی و مظاهر تمدن اسلامی هویدا می شود. در این خصوص نخبگان سیاسی و فکری به طور کلی سه شیوه را در پیش می گیرند. عده ای راه چاره را پیروی از تمدن غرب و تقلید جوامع اسلامی از تجربه غربی ها در ابعاد مختلف توسعه می دانند. این نامید. گروهی دیگر که تعلق خاطر و تعهد بیشتری به «راهبرد نوگرایی» خط مشی را می توان را در پیش می گیرند که مبتنی بر آن تمام «راهبرد مقاومت حفاظتی» ارزش ها، عقاید و سنن دارند مظاهر پیشرفت و تمدن غرب را انکار می کنند.

در مقابل این دو گروه، دسته سوم، درباره غرب و دستاوردهای آن، رهیافتی گزینشی دارند. این گروه غرب را تمدنی با جنبه های مثبت و منفی می دانند. برای آنها شناخت دقیق و عمیق جنبه های تمدن غرب ضروری است. از سوی دیگر آنان اسلام را تمدنی با دستاوردهای جدید فرهنگی می دانند و خواستار ظهور اسلام همچون جنبش اجتماعی سیاسی هستند و نیز در پی بازگشت به پیام اولیه اسلام می باشند. این طرز تفکر را می توان مبتنی بر راهبرد تجدید حیات اسلام دانست. (ظهیری نژاد، ص 56-59)

شیوه حرکت امام در قالب اندیشه اخیر قابل تبیین است. ایشان با صراحت می فرمایند:

«ما همه مظاهر و تمدن را با آغوش باز قبول داریم، لکن اینهایی که اینها دارند مظاهر تمدن نیست. این همه آدمکشی مظاهر تمدن است؟ این حکومت نظامی مظاهر تمدن است.» (صحیفه امام، ج 3، ص 506)

همچنین حضرت امام خاطرنشان می سازند که:

«حکومت اسلامی اگر چنانچه تأسیس بشود، نمی خواهد که آثار تمدن را از بین ببرد، با دانشگاه مخالف نیست، با علم مخالف نیست، احادیث ما از علم آنقدر تعریف می کنند، از عالم آنقدر تعریف می کنند، ... با این نحو علمی که شما دارید ما مخالفیم. با این نحو تربیت و تعلیمی که شما می خواهید ما را تربیت کنید، با این ما مخالفیم. با آن مظاهر تمدن که بچه ها ما را فاسد می کند... ما با آن مخالفیم؛ نه اینکه ما مخالفیم با اصل تمدن و می خواهیم مردم را برگردانیم به زمان کذا.» (همان، ج 5، ص 264)

مسلماً تمدن اسلامی مورد نظر امام خمینی برخوردار از این ارکان اسلامی است که یکی از آنها دانشگاه اسلامی می باشد.

فرجام

در مقام جمع بندی می توان عنوان کرد که حضرت امام خمینی با ملاحظه شأن و جایگاه خطیر دانشگاه، نقش و رسالت دانشگاهیان را گوشزد می نمایند. در این نوشتار سعی شد با توجه به رسالت دانشگاه در سه مقوله «انسان سازی»، «قطع وابستگی و استقلال کشور» و «حفظ و تداوم انقلاب اسلامی» وظایف اساتید و دانشجویان تبیین و تشریح گردد. با ابتناء بر موارد مذکور، اساتید وارث انبیاء محسوب می شوند و باید آموزش را همراه با اشاعه تقوا انجام دهند. دانشجویان نیز با تزکیه نفس و تقویت ایمان خویش، به بیداری و آگاه سازی ملت ها بپردازند. قطع وابستگی و استقلال کشور هم در گرو تربیت متخصصین مستقل و خودباور است. در نهایت امر نیز اساتید و دانشجویان متعهد و متخصص هستند که تداومبخش انقلاب اسلامی ایران می باشند.

منابع و مأخذ:

1. احمدی فشارکی، حسن علی، دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی(س)- تبیان موضوعی (دفتر چهاردهم)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1383

2. خمینی، روح الله، کتاب البیع، تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1365

3. -------------، صحیفه امام (مجموعه 22 جلدی)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1379

4. دهشیری، محمدرضا، درآمدی بر نظریه سیاسی امام خمینی(س)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، ص 101

5. مهناز ظهیری نژاد، مناسبات امام خمینی با حرکت ها و مبارزان اسلامی (در سال های 1357- 1343)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 59-58

6. علیجانی، نعمت اله، موانع توسعه سیاسی ایران از دیدگاه امام خمینی، تهران: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1383، ص 124

7. معینی، فائزه، دانشگاه تمدن ساز اسلامی ایرانی در آینه آرا و اندیشه های امام و رهبری، تهران: دفتر برنامه ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، 1387

* فصلنامه حضور، شماره 73، تابستان 1389، ص 141-154

سایر اخبار
افزودن نظرات